۶. تفاوت نظم و شعر / علیرضا اعتمادی مقدم
- مدیر سایت
- بازدید: ۱۸۸۶
در بین مردم جهان و مخصوصاً ایران، شعر و ادبیات موج می زند و فرهنگ مردمان ایرانی پیوند جدانشدنی با شعر و ادب پارسی دارند و این ادبیات غنی و تاریخی و مذهبی را مادحین و سخنرانان و... در جامعه انتشار می دهند که این جای تأملی چند در باب اهمیت تفاوت شعر و نظم و استعمال و استفاده ی هر کدام در جای خودش را می رساند. در دیدگاه اساتید شعر و ادب، تفاوتی بسیار بین نظم و شعر وجود دارد که به آن می پردازیم:
حداقلِ شعر پارسی، داشتن بیان کنایی است زیرا شعر قرار نیست حرفی را مستقیم فقط با صنایع وزن دار بزند بلکه باید عناصر بسیاری از جمله خیال، عاطفه (که رکن اصلی است) و اندیشه را در ادبیات پیاده کند و حتی گاهی شاید وزن روانی هم نداشته باشد اما شعر باشد؛ برای مثال عامیانه ی آن «نانوا هم جوش شیرین می زند بیچاره فرهاد».
نظمی که دارای خیال و عاطفه نیست شعر نمی گویند. البته نظم هم کاربردهای مفیدی دارد که در ادبیات بسیار به آن پرداخته شده است؛ مثلاً در ادبیات تعلیمی یا ادبیات اخلاقی.
و خلاصه ی کلام این است که سطح ادبی جامعه در صورتی بالا می رود که مادحین و سخنرانان و مجریان در انتخاب شعر دقت داشته باشند و هر چیزی را به اسم شعر به خورد جامعه ندهند و این باعث رشد شعری و ادبی مردم می شود که نتیجه ی آن، تلاش بیشتر و خلق آثار سنگین تر و قوی تر از شاعران آیینی و غیرآیینی است؛ زیرا که شعر اثری عمیق ولی نامحسوس در تشکیل عقاید و افکار یک جامعه دراد.
شعر دانی چیست مروارید از دریای عقل
هست شاعر آن کسی کاین طرفه مروارید سُفت
صنعت و سجع و قوافی هست علم و نیست شعر
ای بسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مُفت
ملک الشعرای بهار
نویسنده: علیرضا اعتمادی مقدم