روایات مضمره روایاتی هستند که به جای نام امام علیه السلام، در آن ها ضمیر به کار رفته باشد؛ به عنوان مثال: در روایت، «عنه» یا «سألته» آمده است.

در مورد روایات مضمره چند نکته ذکر شده است:

  1. شأن برخی از روات أجلّ از آن است که از غیر امام علیه السلام سوالی کنند و آن را برای دیگران نقل کنند.

 فیه: در مورد امثال زراره و محمد بن مسلم و ... این حرف را می توان پذیرفت، چون شأن آن ها این است که «لایسئلون الا الامام». البته آن هم در اواخر کار؛ اما در مورد بقیه روات این ادعا قابل پذیرش نیست.

  1. محقق ایروانی: در زبان عربی ذکر ضمیر بدون مرجع، مألوف و صحیح نیست. پس قطعا عهدی بوده که به آن تکیه شده است. از طرف دیگر غیر از امام معصوم علیه السلام کسی نمی تواند معهود نزد روات باشد. پس متنی که در کتب روایت ذکر شده، مرجع معهودی داشته که همان امام علیه السلام است.

فیه: در کتب روایی عهد ذکری بوده و نام امام علیه السلام ذکر شده بود و سپس بخاطر تقطیع، مرجع ضمیر ذکر نشده است. همانطور که صاحب معالم در «منتقی الجمان» تصریح دارد: علّت مضمره شدن بسیاری از روایات تقطیع و تبویب آن هاست. به عبارت دیگر وقتی راویان، روایات سماعه را از کتابی نقل می کردند، در روایت اول نام امام علیه السلام بوده و در روایات بعد به صورت ضمیر ذکر شده و راوی، روایت اول را نقل نکرده است.

  1. معنا ندارد فرد ثقه ای که روایتی برای دیگران نقل می کند، مطلبی باشد که از غیر امام علیه السلام شنیده است، پس مشخص می شود سوال از امام علیه السلام  بوده است، وگرنه لازمه اش تدلیس است.

فیه: این همه تقطیع و تلخیص هایی که در سندها و متن ها وجود دارد و از روات سر زده و هیچ کدام تدلیس نیست، دلیل بر عدم صحت این ادعاست.

  1. آیة الله شبیری: اینکه اصحاب این متن را به عنوان روایت در مجامع روایی خود ثبت کرده و امثال شیخ طوسی و شیخ کلینی که متخصّصین این فن هستند با آن برخوردی همچون برخورد با روایات داشته اند، مشخص می شود سوال از امام علیه السلام بوده است.

فیه: اولا درست است که در کتب روایی نقل شده، اما دلیل نمی شود که آن را روایت بدانند. شاهدش هم این است که خود شیخ بر اضمار روایت اشکال می کند.

ثانیا نقل متن به عنوان روایت به خاطر این بوده که برای آن ها حجت بوده، ولی شهادت بر روایت بودن آن از طرف امثال شیخ نیست.

  1. در مقدمه کافی تصریح شده که آثار صحیحه از صادقین علیهما السلام  در این کتاب نقل شده است.

فیه: مقصود از آثار صحیحه این نیست که تک تک روایات آثار صحیحه است، بلکه مقصود این است که مجموع روایات در هر باب مشتمل بر آثار صحیحه است. پس نمی توان با استناد به این وجه حجیت مضمرات کافی را درست کرد.

  1. شهید صدر: علّت اضمار روایات تقطیع و تبویب آن هاست. بنابراین ما اصلا روایت مضمره نداریم. از طرف دیگر کتب و مجامع روایی برای جمع روایات است، نه فتاوای فقها. از طرف دیگر (به عنوان موید) در روایات ما شاید موردی نداشته باشیم که روایتی از غیر امام علیه السلام نقل شده باشد.

ان قلت: شیخ صدوق در فقیه از پدرش مطالبی نقل کرده است.

قلت: فرمایشات پدر شیخ صدوق روایاتی مرسله است، چون دأب فقها در آن زمان این بوده که در مقام فتوا، عین متن روایت را نقل می کردند.

بنابراین تردیدی در حجیت روایات مضمره وجود ندارد.

 

(از طلاب فقه و اصول مدرسه)

 

Clock second-hand Clock minute-hand Clock hour-hand
يكشنبه
۰۲ دی ۱۴۰۳
۲۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶
2024 December 22