این سخنرانی توسط شهید بهشتی در سال ۱۳۵۶ خطاب به طلاب مدرسه منتظریه‌ (حقانی) و در حضور اساتید آن ایراد شده است.

دوستان! اگر در میان شما کسانی با عشق به اینکه انسان، جایگاه انسان در جهان، راه انسان، هدف انسان، آغاز و فرجام جهان و انسان را محققانه و نه مقلدانه بشناسند و بعد راهگشای بن‌بست‌های فعلی ناشی از ضعف شناخت باشند، باید مثل مجاهدی پاک‌باخته که «یجاهد فی سبیل‌الله بماله و نفسه»، مصمم، با اراده، «صَفا کأَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ»، مخلص، مشتاق، عاشق، روز از شب‌نشناس، به این راه گام نهد و بداند راهی طولانی، پرنشیب‌وفراز، گاهی سنگلاخ، پرپرتگاه و پرپیچ‌وخم، در پیش است. هرکس می‌تواند به این راه بیاید، بسم‌الله.

ما با خدای خویش میثاق بسته‌ایم که آنچه تاکنون در این زمینه به دست آورده‌ایم، با خلوص و صفای کامل در اختیار دنبال‌کنندگان و همراهان جوان این راه بگذاریم. عملا هم دیده‌اید که مدرسه، بی‌ریا، بی‌داعیه و بی‌هوس، به این کار پرداخته است. اگر فردا درِ این مدرسه بسته شود، هیچ غم نداریم، هیچ چیزی از دست نداده‌ایم، مگر این غم که فکر کنیم محیطی که مساعد برای ساخته‌شدن چنین رهروانی بود، از بین رفت! و الا محیطی که ٢٠٠ معمم در کنار بقیه تربیت کند، مورد علاقه‌ هیچ‌یک از ماها نیست. اگر امکاناتی داریم، می‌گذاریم در اختیار آن عاشق‌ها، نه در اختیار آن نِق‌نِق‌زن‌ها! عاشق که این‌قدر نق نمی‌زند. عاشق که این‌قدر آفتاب و سایه نمی‌کند. عاشق که این‌قدر پرتوقع نمی‌شود. گفته می‌شود چرا کتاب‌های درسی اصلاح نشده است؟ چه کسی باید این کار را بکند؟ می‌گویید ماها در حد توانمان نکرده‌ایم یا می‌گویید نشده است؟ اگر نکرده‌ایم، شما بکنید؛ این شمایید حامل بقیه‌ کار. تفاوت امروز با ٣٠ سال پیش را شماها نمی‌توانید بفهمید چیست. ماها می‌فهمیم که مال آن ٣٠ سال پیش هستیم. درست ٣١ سال از ورود من به قم می‌گذرد. آن‌وقت چه امکاناتی داشت، حالا چه دارد؟ بنده چهار کتاب Reader خوانده بودم، آمده بودم به قم، طلبه‌های علاقه‌مند در گوشه‌وکنار می‌آمدند روزهای جمعه، در وقت بی‌کاری من، انگلیسی پیش بنده می‌خواندند. حالا بهترین استاد انگلیسی ممکن را برای آقا آماده می‌کنید، می‌گویی بفرمایید، ناز می‌کند! همه‌اش عیب‌گیری، خرده‌گیری. تذکر، انتقاد سازنده، پیشنهاد قابل عمل، چشم! نق‌نق، بهانه‌گیری، تنبلی و تن‌آسایی باید از قاموس کار این مدرسه به کلی حذف شود. اگر چهار نفر هم اینجا بمانند، با آنها کار می‌کنیم. ٢٠٠ نفر می‌خواهیم چه کار کنیم؟! عشق ما در کوششی که می‌بینید به علت برخوردهایی است که با عده‌ای از شماها در طول این مدت داشته‌ایم. دل‌های مشتاقی ما را به این سو کشانده است. ما مشتاق بودیم، آنها هم مشتاق بودند؛ «چه خوش بی مهربانی از دو سر بی». مهربانی از دو سر بود، به یکدیگر جذب شدیم. هروقت از یک سر شد، «که یک سر مهربانی دردسر بی». آیا دوستان عزیز اعضای شورای مدرسه اجازه می‌دهند (چون قبلا در این زمینه از شورا کسب اجازه نکرده‌ام) همین‌جا اعلام کنم که از سال آینده، تنها عاشق‌ها به این مدرسه بیایند و غیرعاشق‌ها عنایتشان را از سر ما بردارند؟ جناب آقای مصباح اجازه می‌دهید سال دیگر تنها عاشق‌ها به اینجا بیایند؟ اگر بگویید به حجره‌ها چسبیده‌اید چون جای دیگر در قم پیدا نمی‌شود، ما خداحافظی می‌کنیم. با عاشق‌ها می‌رویم به یک سوی دیگر.

اگر درسی در برنامه‌های سال اول یا سال آخر گذاشته می‌شود، خیال نکنید حساب‌نشده است. حساب‌شده است، منتها اگر به ذائقه‌ برخی خوش نمی‌آید، یکی از این دو دلیل را دارد: یا به سلیقه‌ ما هم خوش نمی‌آید، ولی جایگزین بهتری پیدا نکرده‌ایم؛ یا به سلیقه‌ ما به عنوان پیشروی آگاه خوب می‌آید، به سلیقه‌ خام شما خوب نمی‌آید. این دیکتاتوری نیست، این قاطعیت است. مدیریت بی‌قاطعیت صنار نمی‌ارزد. بدانید در کار اداره‌ مدرسه همچنان با قاطعیت روبه‌رو خواهید بود. اقلا بدانید مطلب چیست؛ چون شماها را دوست داریم می‌خواهیم بدانید مطلب چیست. فلان درس فلسفه است، می‌گویند ‌ای‌آقا! این فلسفه‌های کهنه به چه درد می‌خورد؟ خیلی عجیب است که کسانی که ٢٠٠ سال است فلسفه‌ نو و کهنه را مثل خمیرگیر این‌ور و آن‌ور می‌کنند، نمی‌فهمند که این به درد می‌خورد؛ ولی یک نفر که در ابتدای راه است، خبر دارد که این به دردش می‌خورد یا نه! امید و آرزوی ما این است که بتوانیم با جوانانی شیفته و مشتاق که با هدفی والا گام به حوزه نهاده‌اند، روبه‌رو شویم؛ جوانانی که رفتار آنها، ایمان آنها به رهبری مدرسه، ایمان آنها به برنامه‌ریزی مدرسه و اینکه این برنامه‌ریزی یکی از دو پایه را دارد که عرض کردم. وقتی از جناب آقای قدوسی می‌پرسم چرا به کار طلاب رسیدگی نمی‌شود، پاسخ ایشان این است که مگر نق‌نق‌های بی‌خودی وقت برای من می‌گذارد که به طلبه رسیدگی کنم؟! طلابی که به رهبری مدرسه، به برنامه‌ریزی مدرسه، به کار مدرسه و به آینده‌ کار ایمان دارند و مؤمن‌اند، قدمشان بالای چشم. طلابی که ایمان ندارند، از همین تابستان لطفا تشریف ببرند. با هرکس ماند، حساب را از نو آغاز خواهیم کرد. بدانید که خدا شاهد است اگر آنچه مربوط به کار اینجا می‌شود، بخواهد ذره‌ای از محور اخلاص در نیت، عمل و تلاش مخلصانه در این راه که اشاره کردم منحرف شود، برای ما ذره‌ای، به اندازه‌ یک پَرِ کاه هم گیرایی نخواهد داشت. من مکرر به دوستان عرض کرده‌ام که بنده که حالا بلند می‌شوم با همه‌ گرفتاری‌ها می‌آیم اینجا و فلان بحث، فلان کار یا فلان درس را بر عهده می‌گیرم، تنها چیزی که می‌تواند اذان صبح، بنده را از خانه‌ام، ولو حالا بیمار هستم، سوار اتوبوس کند و بیاورد اینجا، کار مدرسه بااخلاص در نیت، خداخواهی، خدمت به خلق خدا اما برای رضای خداست.

...

بار دیگر از صمیم قلب این توفیق را از خدای توفیق‌ده مسألت می‌کنم که کار ما و کار شما را در جهتی قرار دهد که رضای او و خواسته او در آن جهت باشد و به‌راستی ما را برای ایفای مسئولیتی که بر دوش یکایک ما احساس می‌شود آماده‌تر کند. والحمدلله و صل‌الله علی سیدنا و آله الطاهرین.

 

Clock second-hand Clock minute-hand Clock hour-hand
پنجشنبه
۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶
2024 November 21