گزارش نشست علمی با موضوع «چیستی و رویکردهای فقه نظام»
- مدیر سایت
- بازدید: ۳۷۷۱
دومین نشست علمی در سال تحصیلی ۹۸ - ۹۷ با موضوع «چیستی و رویکردهای فقه نظام» در تاریخ ۱۳۹۷/۱۲/۱ و ساعت ۱۰ تا ۱۱ برگزار شد. حجت الاسلام و المسلمین استاد ابوالقاسم مقیمی دبیر همایش کتاب سال حوزه و استاد درس خارج فقه مدرسه در جمع طلاب دوره فقه و اصول مدرسه شهیدین (ره) به ارائه مباحث پرداختند. (دانلود صوت جلسه و فایل متنی بیانات در پایین صفحه)
چکیده جلسه:
برای شناخت «فقه نظام» ابتدا باید معانی فقه و نظام مشخص شود.
فقه معانی مختلفی دارد: مطلق الشریعة اعم از اعتقادات و اخلاق و احکام، فقه به معنای خاص یعنی «دانش استخراج احکام»، فقه به معنای آگاهی و معرفت تفصیلی و استدلالی و فقه به معنای عملیات استنباط و اجتهاد.
نظام نیز معانی متعددی دارد: نظام به معنای حکومت و دستگاه سیاسی و حکومتی، نظام به معنای کل سازمان ها و دستگاههای جامعه که جامعه را اداره میکنند، به معنای نظم دهنده و انتظام بخش و یا به معنای نظام وارگی و «سیستم در هم تنیده و مرتبط» دیدن یک چیز.
بنابراین از مجموعه ی حالات، ۱۶ حالت ثبوتا متصور است، در حالی که اثباتا چند حالت بیشتر وجود ندارد و بسیاری محل بحث نیست.
برای اصطلاح ترکیبی «فقه نظام» نیز چند نظریه مطرح است:
- فقه نظام یعنی فقه الحکومة؛ این نظریه محل نزاع نیست و همه قبول دارند که چنین فقهی وجود دارد و باید پرداخته شود.
- فقه نظام یعنی دانش نظام وار، یعنی دانش ما یک پارچه است، بدین معنا که فقیه هر جا هر حرفی نمیزند، بلکه طبق یک مبنای واحد حرف میزند. که این هم مورد قبول همگان است.
- فقه نظام مند یعنی فقه ما مکتب وار است. شهید صدر این مدعا را در اقتصاد مطرح می کند. یعنی باید مکتب وارگی را در فقه مراعات کنیم. مثلا دیدگاه مکتب اسلام در اقتصاد فقط بر اساس فقه نمیتواند باشد بلکه بر اساس اعتقادات و اخلاق هم باید باشد.
در این نظریه مراد از فقه، «فقه اکبر» (اعم از اخلاق و اعتقادات و احکام) است؛ یعنی منظور از فقه، شریعت است. بنابراین بحثی که میان آقایان استاد میرباقری و استاد محمد جواد فاضل رخ داده، خارج از محل بحث می شود؛ زیرا آنها در مورد فقه اصغر(احکام) بحث میکنند. همه قبول دارند که فقه اصغر نظام ندارد ولی فقه اکبر نظام مند است.
با توجه به این توضیح فقه نظام یعنی «معرفت استدلالی نسبت به مجموعه ی احکام فردی که به صورت یکپارچه برخاسته از مبانی واحد که در راستای هدف خاص حرکت می کنند.» به عنوان مثال: در ذیل آیه ی ۷ سوره حشر (كَيْ لاَ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ) نکته ای مطرح شده است که فقه باید نظام واره باشد؛ در آیه گفته شده که علت تشریع فیء و انفال آن است که پول بین فقراء هم گردش داشته باشد و پول به بدنه ی جامعه تزریق شود.
آقای فاضل می گوید در مسائل گشتیم، اما نظام وارگی ندیدیم. شهید صدر می گوید از کنار هم قرار دادن جزئی ها میتوانیم به اصول حاکم برسیم کما اینکه در قواعد فقهی این حالت رخ می دهد و هنگامی که به اصول حاکم دسترسی پیدا کردیم در معارضه به احکام و قواعد دیگر جزئی، آن را پس می زند. مثلا مرحوم امام در بحث حیل ربا که حتی روایات صحیح هم دارد ولی ایشان جائز نمی دانند نشان می دهد که نظامی حاکم، وجود دارد.
نظام وارگی در مسائل هم وجود دارد؛ اما گاهی این نظام وارگی، از تصریح نصوص کشف میشود مثل آیه انفال و گاهی قواعدی اصطیادی است که فقها استخراج می کنند؛ یعنی اصل حاکمی می شود که همه مسائل را یکپارچه می کند.
نتیجه آن که به نظر می رسد در سه لایه فقه نظام داریم (دیدگاه جامع)
- - فقه ما مبتنی بر مبانی و اصول عام است که فقه را نظام مند میکند. یعنی اصول و قواعد نمیتوانند همدیگر را خنثی کنند. این مبانی از دو طریق استنباطی و اکتشافی قابل فهم هستند.
- - مبانی کلان اصل حاکم هستند.
- - همچنین باید به وسیله ی طراحی سیستماتیک الگویی برای نظام فقهی و تربیتی و... داده شود.
(تهیه و تنظیم چکیده: آقایان حیدریه و تیموری)
تصاویری از برگزاری نشست: