بسم الله الرحمن الرحیم

آقا اميرالمؤمنين عليه السلام در نامه ٦٩ نهج البلاغة به يكى از خواصشان حارث همدانى توصيه هايى مى فرمايند كه بخش اول آن توصيه به تمسك به قرآن كريم و بخش دوم آن توصيه به عبرت گرفتن از تاريخ گذشتگان و درس و پند گرفتن براى زندگى حال انسان است. در فراز سوم حضرت عليه السلام مى فرمايند: نام خدا را تعظيم و احترام كنيد بعد توضيح مى دهند كه تعظيم نام خداوند به چيست؟! مى فرمايند اين است كه نام خدا را فقط در مسير حق به كار ببريد و از نام خدا در مسير باطل استفاده نكنيد. اين عبارت يك اشاره اى دارد به اينكه قسم هايى كه خورده مى شود و نام خداوند در بسيارى از موارد وسيله قرار مى گيرد براى رسيدن به يك هدف نامقدس در معاملات، در ارتباطات، در معاشرت ها براى كوچكترين مسائل، كه ابن هم در قرآن كريم مذمت شده است و هم در روايات.
يكى از آياتى كه اين مطلب را مذمت مى كند اين است: خدا را در معرض قسم هايتان قرار ندهيد خدا شأنش أجل از اين حرف هاست. در ذيل اين آيه امام صادق عليه السلام فرمودند :قسم نخوريد چه قسم راست و چه قسم دروغ. بعد استناد كردند به همين آيه كه خدا مى فرمايد كه شما نام و ياد خدا را عرضه نكنيد به صورت قسم ها در امور جزئى زندگيتان.
لذا ايتكه گاهى اوقات عرف و عادت شده است كه در بازار حتى در معاملات عادى فوراً قسم مى خورند اين را قرآن و روايات نهى كرده است چرا كه اگر حرمت خدا شكسته شود آن وقت حدود الهى رعايت نمى شود و يك معناى ديگر اين جمله اين است كه شما وقتى كارى را با نام خدا شروع مى كنيد بايد اينكار رنگ خدايى داشته باشد و براى امورى كه براى خدا و در مسير خدا نيست نام خدا را نبريد.
اين حديث معروفى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كارى كه عاقلانه باشد و با نام خدا شروع نشود ،ابتر است.حضرت آيت الله جوادى مى فرمايند از اين جهت ابتر است كه اگر ما كارى را شروع كرديم كه مورد رضاى خدا نباشد اين ابتر است ،آن وقت نتيجه مى گيريم كه هر كارى كه با نام خدا شروع كرديم بايد اينكار تا آخر خدايى باشد نه اينكه فقط در ابتدايش نام خدا را ببريم بلكه بايد رنگ خدايى و نام خدايى در تمام لحظات اين كار ادامه داشته باشد.
اگر قرآن مجيد مى فرمايد اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ يعنى علم را، درس خواندن را، قرائت را، و كارها را با نام خدايى كه خالق است شروع كن يعنى علم بايد لله و رنگ خدايى داشته باشد آن وقت است كه واقعاً اين كار را با نام خدا شروع كرده ای و اين كار ابتر نيست اما اگر خدايى نباشد و براى خدا نباشد و مقبول درگاه الهى نباشد و لو اينكه ده ها بسم الله هم گفته شود نتيجه اى ندارد.
خدا و اهل بيت عليهم السلام هم اين را در روايات معنا كردند و فرمودند شما هر كارى كه مى خواهيد انجام دهيد به ياد خدا باشيد بعد حضرت عليه السلام مى فرمايند منظورم اين نيست كه هى سبحان الله و الله اكبر و ... بگوييد بلكه منظورم اين است كه وقتى مى خواهيد كارى انجام دهيد دقت كنيد كه اين كار حلال و مورد رضاى خدا هست یا نه!؟ اينجا به ياد خدا هستيد اما اگر آن كار حرام بود شما كار را با غفلت از ياد خدا انجام داده ايد.
اينكه در روايات مى فرمايد اگر انسان مرتكب گناهى شد در زمان ارتكاب ايمان ندارد و كافر است يعنى آنجا خدا حاضر نيست چرا كه اگر مؤمن بود و به ياد خدا بود گناه نمى كرد.
اوليا خدا كه گناه نمى كنند با همين وسيله خودشان را حفظ مى كنند، اولو الألباب مرتب خودشان را حاضر و ناظر خدا مى دانند و غير آنها خودشان را از خدا غائب مى دانند.
پس به هر حال اميرالمؤمنين عليه السلام توصيه شان اين است كه زندگى اى داشته باش كه سر تا پا خدا باشد و سعى كنيد در مقام عبادت خدا شما را ببيند و در مقام معصيت جايتان خالى باشد و بر عكس نباشيد.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد من تمام علومى را كه به آن نياز دارم را در چهار محور يافتم:
١- پروردگارت را بشناس ٢- بشناس و ببين خدا با تو چه معامله كرده است ٣- ببين خدا از تو چه توقعى دارد!؟ ٤- ببين آفت دين چيست!؟ ملاك و معيار كارهايمان را خواست خدا قرار دهيم.
قرآن مجيد وقتى ويژگى هاى پيروان رسول الله صلى الله عليه و آله را بيان مى كند و مى فرمايد اين آقا فرستاده خداست اولين ويژگى پيروان او اين است كه در مقابل كفار و دشمنان خدا محكم مى ايستند اما در مقابل بندگان خدا متواضع هستند هر زمان آن ها را مى بينى توجه دائمى به خدا دارند نه اينكه تمام زندگى شان را رها كردند فقط به ركوع و سجود بپردازند بلكه در تمام كارهايشان، درس خواندن، مباحثه كردن و ... به ياد خدا هستند. اينها طالب فضل الهى و رضاى خدا هستند، فضل يعنى عطاى مجانى يعنى براى عباداتشان ارزشى قائل نيستند و معتقدند بهشت تفضل خدا بر ماست.
در بين سؤالات آمده بود كه ما چه كنيم تا به اخلاص برسيم؟
اخلاص را قرآن كريم معنا مى كند: ما از بين خون و فضولات پنهانى كه در بدن حيوان است براى شما شير خالص به وجود آورديم. شير خالص يعنى نه پِهِن در آن باشد. و نه خون. آن عملى خالص است كه غير خدا را با خدا مخلوط نكنيم براى خدا شريك و مثل قرار ندهيم.
حتى در روايات آمده است كه وقتى به پزشك مراجعه مى كنيم و حالمان خوب مى شود نبايد گفت اگر طبيب نبود ما مرده بوديم بايد گفت اگر خداوند اين طبيب را قرار نداده بود من مشكل پيدا مى كردم.
رسيدن به مقام اخلاص كار مشكلى است نمى خواهم نااميدتان كنم چرا كه يأس براى شيطان و پيروان اوست. در روايات آمده است ريا كه ضد اخلاص است آنچنان ظريف و لطيف و نامرئى در دل و جان ما نفوذ مى كند مثل اينكه مورچه سياهى در شب تاريك روى سنگ سياه راه برود! نفوذ ريا در دل ما اينطور است لذا هر انسانى بايد مراقب باشد از توجيهات بپرهيزد خدا نكند كه طلبه توجيه گر شود! براى غيبت اول فسقش را ثابت مى كند بعد غيبت مى كند.
نكته ديگر اينكه مراقب باشيد دچار وسواس هم نشويد كه نه مسجد برويد نه نماز جماعت نه دعا و ... بلكه مثل يك مسلمان معمولى بايد عبادت را انجام دهيم.
اما راه عملى اخلاص اينكه چطور مخلص باشيم!؟ اينكه خدا را خوب بشناسيم اگر خدا را خوب بشناسيم ديگر به خودمان اجازه نمى دهيم كه كارمان را براى غير خدا انجام دهيم.
شايد نزديك چهل سال قبل نزد مرحوم آقاى بهجت بوديم همين سؤال از ايشان شد فرمودند: ما كارهايى انجام مى دهيم دوست داريم كسى ببيند و خوشش بيايد حال اگر كسى خوشش بيايد كه تمام عالم دست اوست بهتر است يا كسى كه مثل ماست!؟
لذا مرحوم آيت الله نخودكى يك تمثيلى دارد براى اخلاص: يك دخترى را براى سلطان خواستگارى مى كنند و او را در كمال آراسته مى كنند و به كاخ مى برند و مى روند دنبال سلطان، وقتى بر مى گردند مى بينند دختر نيست همه جا دنبالش مى گردند نهايتاً او را در طويله پيدا مى كنند كه دلبسته فردی شده است كه در آنجا كار مى كند. سلطان كجا و اين فرد كجا!؟ كه اين يك تمثيل است.
لذا روز قيامت بنده اى كه ريا كرده است ندا مى دهند اى بد بخت و زيان كار عملت را براى هر كسى كه انجام داده اى برو مزدت را از او بگير، اين علاج علمى است. علاج عملى هم تكرار اين مسئله است اين مطلب را به خودمان بقبولانيم كه غير از خدا چيزى نيست و كسى كارى نمى تواند براى ما انجام دهد.

 

نظر شما ۰ نظر

captcha
Clock second-hand Clock minute-hand Clock hour-hand
جمعه
۱۰ فروردين ۱۴۰۳
۱۹ رمضان ۱۴۴۵
2024 March 29