۴. مروری کوتاه بر زندگی و زمانه آیة الله العظمی سیدمحمدتقی خوانساری
- مدیر سایت
- بازدید: ۳۵۷۶
آیة الله العظمی سیدمحمدتقی خوانساری به سال ۱۲۶۵ شمسی در شهرستان خوانسار متولد شد. وی از سادات صحیح النسب موسوی است که با ۲۹ واسطه به امام موسی کاظم (علیه السلام) می رسد. ایشان تحصیلات ابتدایی را در خوانسار انجام داده و در سال ۱۲۸۲ و هنگامی که هفده ساله بود به آستان مقدس علوی تشرف یافت. وی در آن حوزه ی سترگ و در نزد استوانه های فقاهت به شاگردی پرداخت. بزرگانی همانند: آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی، شیخ الشریعة، میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی و... . زمان حضور او در نجف مصادف با جنگ جهانی اول شد و لذا برای مبارزه با استعمار انگلیس و حفظ تمامیت أرضی عراق که در آن روز جزئی از امپراتوری عثمانی بود، بفتوای میرزای شیرازی دوم راهی جبهه های نبرد با بریتانیا گشت. به همین خاطر توسط نیرو های بیگانه دستگیر و به مدت چهار سال در اردوگاهی در سنگاپور در بند اسارت نشست. اما در سال ۱۲۹۷ آزاد و به خوانسار بازگشت. ایشان پس از بازگشت از اسارت دست از دانش نکشید و یک سال بعد راهی اراک شد و بعد از اقامتی دو ساله (تا سال ۱۳۰۰)، همراه با بزرگ استاد خویش، آیت الله العظمی شیح عبدالکریم حائری، راه قم را در پیش گرفت تا یاور آن فرزانه به جهت تأسیس حوزه علمیه قم باشد. حضور در نجف و قم و شاگردی صاحبان علم و معرفت از آیت الله خوانساری شخصیتی ساخت که پس از رحلت استادش آیت الله حائری در سال ۱۳۱۵ به عنوان یکی از مراجع ثلاث در کنار آیات سیدصدرالدین صدر و سید محمد حجت کوه کمری قرار گیرد. اما در طول مدت مرجعیت ۱۶ ساله ایشان چند رویداد مهم به وقوع پیوست که به یکی از آن ها اشاره می گردد.
در سال ۱۳۲۰ شمسی هنگامی که قم چهار سال پیاپی با خشکسالی مواجه بود مردم دائما به خانه ی علما مراجعه کرده و از ایشان تقاضای انجام نماز استسقاء می نمودند؛ لکن آنان با دو سخن مردم را از خود منصرف می کردند: یکی اینکه اول زکات مال خود را بدهید و ثانیا اینکه ما شایستگی این کار را نداریم، سراغ فلان آقا بروید. اما خشکسالی چنان فشار آورد که از مردم آنان که تاکنون زکات نداده بودند وسایل خود را فروخته و زکات سالیان قبل خود را دادند و دوباره به سراغ خانه علما رفتند. در این بین علما با مشورت یکدیگر جناب آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری را انتخاب نمودند. و ایشان نیز با بزرگواری و اخلاص پذیرفتند. هنگامی که از اهمیت قضیه و علت پذیرش این امر بزرگ از ایشان سؤال شده بود، ایشان در پاسخ بدین مضمون فرموده بودند: «مدتی است که هوای نفسم مرا اذیت می کند. می روم تا آن را ساکت کنم».
خلاصه ایشان با فراهم کردن زمینه که همان ایجاد حالت واقعی توبه و نیز پرداخت زکات توسط مردم بود راهی نماز باران شدند. هر چند که در راه متجددین، انسان های لاابالی و یا حتی متفقین، به سرزنش مردم و تمسخر اسوه ی فضیلت و پرهیزگاری، آیت الله خوانساری حرکت کرده و در نزدیکی امامزاده احمد در خاکفرج به اقامه ی نماز باران پرداختند. و پس از پایان آن برگشتند. هنوز خبری از باران نشده بود و سرزنش سرزنش کنندگان بیشتر. فردا نیز نماز در [نزدیکی] قبرستان حاج شیخ انجام شد اما پس از پایان نماز و موقعی که مردم به منزل های خود باز می گشتند ابر های تیره آسمان قم را فراگرفت و چنان باران بارید که در مدت چهار ساعته ی خود در رودخانه ی قم سیلاب به راه افتاد و تمام زمین های خشک سیراب شد. و بدین وسیله خداوند نشانه ی خود را آشکار نمود و بنده ی پرهیزگار خود را بزرگی و برتری داد.
البته ایشان عالمی مبارز و آگاه به زمان بود و همان گونه که اشاره رفت، در جنگ علیه انگلستان شرکت کرد. و همچنین اولین مرجع شیعی بود که در مورد مسأله ی کشمیر و فلسطین پیام داد. و نیز برای ملی شدن صنعت نفت اقدامات مؤثر انجام داد.
سرانجام این عالم بزرگ در سال ۱۳۳۱ شمسی بر اثر ایست قلبی در همدان درگذشت. پیکر ایشان به تهران منتقل شد و با تشییع بسیار مفصل از تهران به قم. در تشییع کم نظیرش در قم، مراجع عالی قدر و علما و فضلای بسیاری شرکت نموده و سرانجام پس از اقامه ی نماز توسط آیت الله العظمی بروجردی بر پیکرش در حرم مطهر حضرت معصومه (علیها السلام) در مسجد بالا سر به خاک سپرده شد.
منبع: بخش های کوتاهی از کتاب «مرزبان ایمان و یقین» نوشته محمدتقی انصاریان خوانساری
نویسنده: احمد میرخلف زاده