۱. سخنرانی آیت الله سبحانی، مدرسه شهیدین، ۱۳۹۷ - بخش ۱
- مدیر سایت
- بازدید: ۳۷۹۶
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. و الصلاة و السلام علی خیر خلقه محمد و علی آله الطیبین الطاهرین الهداة المهدیّین لاسیّما ناموس الدهر و ولی العصر الحجة ابن الحسن العسکری (عجّل الله تعالی له الفرج).
روی عن المعصومین أنهم قالوا: «رحم الله امرئ علم من أین و فی أین و الی أین».
قبل از آنی که وارد سخن بشوم از همه ی دوستان عزیز، ریاست محترم، اساتید، آقایانی که شرف حضور دارند تشکر می کنم که این فضای روحانی را به وجود آوردند و برای من افتخار است که در این مدرسه ای که به نام شهیدین نامیده شده است عرض ادب و عرض اخلاص کنم.
آنچه که من می گویم تذکر است تعلیم نیست. یعنی اونچه که در فطرت شما هست و در فکر شما هست، آنرا بازگو می کنم. فرق انسان با حیوان همین است. غیر انسان که اگر مثلا حیوان را فرض کنیم، او نمی فهمد که من أین، از کجا آمده. و فی أین، در اینجا چه می کند و کجا خواهد رفت. سه تا مشکل دارد و توجه هم ندارد. اما انسان دارای چنین فکری هست که می تواند این مسأله را فکر کند مبدء اش کجا بوده، از کجا آمده و الآن در این زندگی هدفش چیست و سرانجام کارش کجاست. در این روایت می فرماید «رحم الله امرئ» که در سه موضوع فکر کند. «من أین و فی أین الی أین».
انسان های مادی آنی که معتقد به عالم وراء الطبیعة نیستند، حکم آنها حکم همان حیوان است. از آنها بپرسیم از کجا آمده اید؟ می گویند نمی دانم من فقط می دانم که پدر و مادر دارم. برای چه آمده اید؟ در اینجا هدف چیست؟ می گویند خوردن و خوابیدن و بعدا هم چی؟ تمام. کجا می روی؟ می گوید بعدا خاک می شوم، کار تمام است. یک انسان مادی فقط می تواند زندگی را چنین تفسیر کند. نه مبدأ را می فهمد، نه در اینجا برای چه آمده. عینا مانند حیوان «همه علفه» و به کجا خواهد رفت. هر چه هم آنها امروز دارای صنعت باشند، دارای قدرت مادی باشند، اما از نظر معنویت و عرفان صفر اند به تمام معنا. نه مبدأ را شناخته اند و نه در اینجا برای چه هستند و به کجا خواهند رفت. خیال نکنید که قدرت صنعتی نشانه بر عظمت مسائل عرفانی و عقیدتی است.
من خاطرم میاد در سال 1350 بود ظاهرا حدود 50. فردی به نام آقای گاگالین رفت برای اولین بار فضانورد در دنیا. البته روسی بود. هنگامی که از آن فضانورد پیاده شد، خوروشّف در آن زمان رئیس جمهور روسیه بود. گفت خدا را در عالم بالا دیدی؟ عقل یک رئیس جمهور. گفت نه من خدا را در عالم بالا ندیدیم.
اینها از نظر معنویت و از نظر عرفان صفر اند به تمام معنا. خیال می کند که خدا در آسمان است، گاگالین هم که رفت فضا را، بخشی از فضا را دید از آن میلیارد ها فضا یک بخش محدودی را دیده، بگه خدا را ندیدم پس خدا نیست. اما مرد عارف، مرد موحد نه مانند حیوان و نه مانند این انسان کافر فکر نمی کند. هم مبدأ را می شناسد، هم غرض را می شناسد و هم به کجا خواهد رفت. می گویند «انا لله و انا الیه راجعون» هر سه را بیان می کند. خلاق متعال در آیات قرآنی برای ما هر سه مرحله را بیان کرده است که از کجا آمده ایم و برای چه آمده ایم. «و ما خلقت الانس و الجن الا لیعبدون» الا لیعرفون. و بعدا به کجا؟ افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون.
بنابراین اگر خودمان را با آیات قرآنی و احادیث معصومین خیلی محشور کنیم، در روح ما این مثل مسأله تجلی پیدا می کند. هم مبدأ شناس می شویم، هم غرض از آفرینش می فهمیم و هم سرانجام زندگی ما کجاست.
حالا، می خواهیم در این سه مسأله تحقیق کنیم ولو اجمالا.
باید چه کنیم؟ در درجه اول باید تهذیب نفس پیدا کنیم و الا لقلقة اللسان آسان است. «نحن من الله و فی الدنیا و الی الآخره».
اما نه، این برگردد برای ما چشیدنی بشود. یه موقع شنیدنی است، یه موقع گفتنی است، یه موقع چشیدنی. واقعا این سه مسأله را بچشد،که از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا خواهد رفت. این راهش تهذیب اخلاق است.
اشراقیون با مشاءیون فرق دارند.
مشّائی دنبال ادله ی عقلیه و براهین است. با براهین می خواهد به واقع برسد. اشراقی ها می گویند نه این کافی نیست. باید نفس مان را پاک کنیم، روح مان را پاک کنیم، رذائل را از بین ببریم، آینه بشود روح ما از عالم بالا حقائق منعکس می شود در نفس ما. هر چه انسان آینه را پاک کند، تمیزتر کند، بهتر نشان می دهد. آنها معتقدند اگر ما بتوانیم روح خودمان را پاک کنیم از رذائل اخلاقی، از گناه پاک باشیم، حقائق دیگر، حقائق عالم بالا در نفس ما منعکس می شود.
«من اخلص لله اربعین یوما جرت ینابیع الحکمة من قلبه الی لسانه» قریب به این مضمون حدیث داریم. البته عبارات حدیث کمی مختلف است.
می فرماید اگر انسانی چهل روز گناه نکند، هیچ...
دفترچه داشته باشد، چهل روز گناه نکند. اخلص لله اربعین صباحا، أو أربعین یوما. چهل روز اگر گناه نکند، نفس اش آیینه می شود. قهرا از عالم بالا حقایق منعکس می شود. جرت ینابیع الحکمة. البته این به این معنا نباشد که از منطق و از برهان جدا بشویم، نه. ما هم برهانی هستیم و استدلالی و هم این مرحله را داریم که مرحله ی تهذیب اخلاق.
خدا رحمت کند مرحوم حاج شیخ عباس قمی (اعلی الله مقامه). البته اهل باطن و اهل معنا بوده. بهترین نشانه بر اینکه مرد پاک بوده، این اثرش عالم گیر است.
می گوید من چهل روز به این حدیث عمل کردم در نجف. چهل روز توانستم که واقعا گناه نکنم، شاید هم مکروه هم نکنم. چهل روز ام تمام شد. گفتم برم بیرون رفتم وادی السلام برای اینکه برای اموات یک حمدی و یک قرآنی بخوانم. من داخل وادی السلام بودم، دیدم یه جنازه ای را می آورند، خیلی هم جمعیت پشت سرش اما این جنازه فریاد می کشد، داد می کشد از عذاب ملائکه. آنها نمی شنوند ولی من می شنیدم. بعد فهمیدم که این جنازه مربوط است به یک شریری، به یک شروری در نجف، او مرده، دارند می آورند. دیگران خیال می کنند جنازه می برند، من دیدم نه یک انسانی را می برند که فریاد می کشد. جرت ینابیع الحکمة. من اخلص لله اربعین صباحا او یوما جرت ینابیع الحکمة. نفس اش پاک شد، قطعا آن صدا های برزخی را شنید. آن صدای برزخی را من نمی شنوم، مشایعین نمی شنیدند، اما شیخ عباس قمی (اعلی الله مقامه) می شنید.
قرآن کریم می فرماید بر اینکه: خیال نکنید که عالم، عالم خاموش است. نه همه ی عالم، عالم تسبیح است. قرآن کریم در سوره ی اسرا می فرماید هیچ موجودی در آسمان و زمین نیست مگر اینکه خدا را تسبیح می کند ولکن لا تفقهون تسبیحهم. چون آن مرحله را نداریم که صداهای برزخی را بشنویم، تسبیح موجودات را نمی شنویم.
اما اگر انسانی باشد پاکدامن، بتواند واقعا نفس را پاک کند، چشم برزخی، گوش برزخی پیدا می کند آن صداها را هم می شنود.
خدا رحمت کند مرحوم آقای مطهری به من گفت: آیت الله طباطبایی، صاحب المیزان، صور برزخی را می بیند. البته مرحوم طباطبایی آدم کتومی بود. ما خیلی با ایشان بودیم، کتوم بود، چیزی نمی گفت. ولی او درک کرده بود که صور برزخی را طرد می کند. همه ی موجودات جهان خدا را تسبیح می کنند و لکن لا تفقهون تسبیحهم. خدا رحمت کند مرحوم آسید محمد رضا خراسانی از علمای اصفهان بود. یک جلسه من محضر ایشون رو درک کرده بودم، شایدم بیشتر. اما اینکه نقل می کنم بلاواسطه نیست مع الواسطه هست، یکی از شاگردانش. گفت ما استادی داشتیم در اصفهان، همان آقایی که در واقع شاگرد مرحوم آقای آخوند بود، آخوند کاشی. گفت شب من مدرسه صدر خواب بودم، یک مرتبه از خواب بیدار شدم دیدم همه ی مدرسه صدر، درخت ها، گیاه ها، دیوار ها همش دارند تسبیح می گویند، تسبیح و تحمید. گویا همه ی این مدرسه، همه اش شده ناله ها. آمدم و دیدم کجا .. هر کجا نگاه کردم خبری ندیدم اما دیدم مدرسه مشغول تسبیح است. همه می گویند «لا اله الا الله»، «سبّوح قدوس رب الملائکة» و... گشتم دیدم اتاق استادم مرحوم آقای آخوند کاشی، او مشغول مناجات است، همه ی مدرسه با او هماهنگ شده است، عینا داوود وار. جناب داوود همین بود دیگر. عرض کنم خدمتتون که جبال با داوود همراه بود. هنگامی که مشغول عبادت بود، مشغول راز و نیاز بود، جبال هم همراه او مشغول مناجات بود. اگر واقعا بتوانیم نفس را پاک کنیم، بتوانیم تمیز کنیم و به اصطلاح اهل اخلاق اهل مشارطه باشیم، شب ها کارنامه ی خودمان را در روز ببینیم یا آخر هفته ببینیم، من می توانم، انسان می توانم یک سلسله حقائق را درک کند بدون استاد. می فهمد بدون استاد. واقعیات را درک می کند بدون استاد. البته این به آن معنا نیست که انسان از برهان دست بردارد، نه. باید همه ی درس ها را به دقت بخوانیم ولی در عین حال در تهذیب نفس هم بکوشیم.