بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین باعث الانبیاء و المرسلین

الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید و الرسول المصدد المحمود الأحمد أبی القاسم محمد و علی آله و اولاده الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما الحجة بن الحسن العسکری ارواحنا له الفداء و اللعن علی اعدائهم من الان الی قیام یوم الدین.

 روز رحلت بی بی زینب کبری سلام الله علیها است. نثار روح مطهرش صلواتی ختم بفرمایید.

خدا کند جان ما لذت انس و مناجات با خدای سبحان را بچشد. چون ما و هر انسانی دنبال لذتیم منتها تا زمانی که در دنیای ملکیم لذت‌ها معمولا همین لذت‌های حسی است. آن قدر در این لذت‌ها غرقیم که دیگر آرام آرام جوری می‌شود که به باورمان می‌آید که غیر از این گویی لذتی نیست و هر چه هست همین است. لذات‌های حسی مثل همین که انسان می‌بیند، می‌شنود لمس می‌کند می‌چشد می‌بوید. گاهی می‌بینی که نه؛ بعضی‌ها یک مقدار یکم زمینه برای خودشان می‌بینند و به لذت‌های وهمی و خیالی هم روی می‌آورند مثل این که انسان رئیس جایی شود ریاستی به دست آورد. قدرت طلبی. لذت می‌برد. گاهی هم حاضر است این لذت‌های حسی را که دیگران چهار دست و پا دنبالش می‌دوند، رها کند اما به آن قدرتی که دنبالش می‌دود برسد. این‌ها لذت‌های تخیلی و وهمی هست. فرماندار فلان جا شوم، رئیس فلان جا شوم و ...  باز می‌بینی بعضی‌ها زمینه‌های علمی و علاقه و میل به کشف حقایق و اسرار عالم دارند. ایشان یک جور دیگر لذت می‌برند. مثلا فرض کنید یک ریاضی‌دان یک حقیقت ریاضی را کشف می‌کند که تا بحال هیچ کسی آن را کشف نکرده آن موقعی که آن را کشف می‌کند چه لذتی می‌برد. یا من و شما مثلا ان شاء الله در همین مباحثی که پیش رو داریم گاهی مثلا یک حقیقت علمی را کشف می‌کنیم و ...

اما اگر انسان توانست به یک لذتی برسد به عنوان لذت انس و ارتباط با صاحب همه عوالم وجود، ذات اقدس الهی. این است که نمی‌توانیم غافل باشیم از همین الان باید یک لحظه خلوتی داشته باشیم و به هیچ بهانه‌ای آن را ترک نکنیم. شاید این است که نماز شب، این همه مورد توجه قرار گرفته، آیات شریفه قرآنی، روایات، سیره معصومین علیهم السلام بر همین بوده. بی بی حضرت زینب کبری سلام الله علیها کرارا شنیده‌اید در شب یازدهم؛ آقا امام سجاد علیه السلام به خاطر سختی‌ها و مصیبت‌ها نماز شب را نتوانستند ایستاده بخوانند و نشسته خواندند. شاید یکی از اسرار و ویژگی‌های نماز شب این باشد که ان شاء الله آرام آرام انسان را مأنوس با صاحب همه عوالم وجود می‌کند. یعنی ان شاء الله در آن خلوت‌ها بالاخره گه گاه پیش می‌آید که انسان می‌بیند صاف و زلال و صادقانه دارد با خدا راز و نیاز می‌کند. نفحه‌هایی به دل رو آورده و دارد لذت‌های معنوی این نفحه را می‌چشد و ادارک می‌کند. خدا کند چنین خلوت‌هایی داشته باشیم. اگر این پیش بیاید و یکم جان بگیرد دیگر رها نمی‌کنی. و می‌دانیم که آن ]چیزی[ که نجات بخش است ایمان به غیب است حتی آن ]چیزی[ که موجب می‌شود انسان از آیات شریف بهره هدایتی ببرد ایمان به غیب است. «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب». ایمان به غیب. چه طور می‌شود ایمان به غیب پیدا کرد؟ چه بسا از بعضی آیات پاسخ برخی سوالات را بیابیم. این که مثلا در نماز می‌بینیم حضور قلب نداریم همین که به نماز می‌ایستیم می‌بینیم پناه بر خدا این خطورات دارد میدان می‌گیرد از این سو به آن سو از این چیز به آن چیز. ناگهان می‌بینیم داریم می‌گوییم السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. تمام شد. جسم دارد رو به قبله نماز می‌خواند اما روح هنوز نتوانسته و موفق نشده یک نماز دو رکعتی بخواند. از ابتدا تا انتها در حال توجه و حضور باشد. چه کنیم که این حضور را تقویت کنیم؟ چه کنیم ایمان به غیب را تقویت کنیم؟ به طور فطری خداوند سبحان ایمان به غیب را در وجود همه انسان‌ها قرار داده است. شاهدش هم این است که در لحظه‌های بحرانی و سخت وقتی انسان نا امید می‌شود و امیدش از همه آن چه ما سواه الله است قطع می‌شود مثل مریضی صعب العلاج و امثال آن. می‌بینی که از صمیم قلب خدا خدا می‌کند و دیگر آن حالت غرور، عجب و خود بینی را ندارد. یک شکسته نفسی عجیبی به انسان رو می‌آورد. عجیب این است که در همان لحظات است. «انا عند القلوب المنکسره». در آن لحظات است که انسان از روی صدق می‌گوید ای خدا. ایمان به غیب به طور فطری در همه انسان‌ها است ولی تا می‌آییم در کوچه بازار زندگی خاموش می‌شود. حجاب‌ها رویش می‌افتد توجه به این و آن می‌بینی از اثر می‌اندازدش. کلا محجوب قرار می‌گیرد. یکی از حکمت‌های نماز که هر روز تکرار می‌کنی عبادات طاعات روزه‌ها روزه ماه مبارک رمضان در هر سال و یک ماه کامل یکی از حکمت‌هایش این است که انسان آن ایمان فطری‌اش را قوی کند چراغش را ان شاء الله روشن است خاموش نشود تقویت بشود و جان بگیرد. کار به جایی می‌رسد که انسان، می‌بینی در خلوت در جلوت برایش فرقی نمی‌کند. روح این ایمان به غیب هم «التوجه الی الله» است. صحبت در این بود که چه کار کنیم آن را تقویت کنیم. یکی از بهترین و مؤثرترین راه‌ها، راه قرآنی است. که انسان تفکر آیه بینش را تقویت کند. بارها عرض کرده‌ام تفکر آیه بین را تقویت کنیم. تفکر آیه بین به این معنا که انسان آیه را می‌بیند سریع می‌رود سراغ صاحب آیه؛ ذو الآیه. نشانه را می‌بیند و سریع می‌رود سراغ صاحب نشانه. سایه را می‌بیند و سریع می‌رود سراغ صاحب سایه. الان مثلا اگر ما ساختمان عجیب و زیبا و پرشکوهی ببینیم بلافاصله ذهنمان می‌رود که آفرین بر طراح و معمار ساختمان. از آیه رفتی سراغ ذو الآیه. مثال دیگر گل مصنوعی است که وقتی از دور می‌بینی آن قدر زیبا و حساب شده درست شده که فکر می‌کنی طبیعی است اما از نزدیک می‌بینی عجب، مصنوعی است. همین که می‌فهمد مصنوعی است می‌گوید آفرین بر سازنده‌اش. این آفرین یعنی از ظاهر رفتی به غیب.

آیه قرآنی کوشش می‌کند این حس را در ما تقویت کند. هر آنچه می‌بینیم این گونه ببینیم. می‌شود؟ اول‌ها سخت است. هر آنچه می‌بینیم این گونه ببینیم. «و کم من آیة فی السماوات و الارض یمرون علیها و هم عنها غافلون». بسا آیاتی در آسمان‌ها و زمین که ما انسان‌ها برش عبور می‌کنیم گذر می‌کنیم ولی از آن غافلیم. این غفلت است که انسان را بیچاره می‌کند. دید آیه بین، ابتدایش به این شکل است که انسان در شبانه روز ولو شده پنج دقیقه الی ده دقیقه یک گوشه خلوت کند. راستی راستی عرض می‌کنم. چه جور ما درس‌های معمولی رسمی هر روزه از ادبیات و غیر ادبیات را در کتابخانه با تمام ان شاء الله شوق و ذوق و علاقه و تمرکز گاهی یک ساعت، کمتر، بیشتر، برای یک صفحه، خدایا پناه بر خدا، چه اشکال دارد. خجالت هم نکشیم. یک برنامه بگذاریم. همین حالا موقعش است دارد دیر می شود. روزی پنج دقیقه ده دقیقه در یک گوشه خلوت که چشم و گوش مشغول نباشد.

ممکن است گاهی این حالات برای بعضی‌ها وقتی به یک سبزه زاری و کوه و بیابانی می‌روند پیش بیاید. ممکن است گاهی این نشود و برای ما ممکن نباشد. ولی بیاییم در همان خلوت بنشینیم و فکر کنیم. حالا در خلوت نشستیم اینجا که گل و سبزه نیست اینجا که نهر زلال نیست. معمولا این چیزها یکم انسان را لطیف می‌کند. می‌کشاند در این وادی‌ها؛ مثلا پرنده‌های زیبا و خوش رنگ و خوش الحان در اولین بار که انسان می‌بیند. فوری برو سراغ ذو الآیه. حالا این‌ها نشد. در خلوت‌ها که این‌ها نیست. بدن ما که هست. دست و پای من شما که هست. چشم من و شما که هست. کدام دستِ نیرومندِ حکیم و طراح و خبیر است که این طور سامان می‌دهد و بعد جلوه می‌دهد و صد سال کار می‌کند؟ انسان فکر کند همین انگشت‌هایش را نگاه کند می‌تواند با همین دید نگاه کند. هر کسی هر دو دستش، انگشتانش برابر است یک جور. این مفاصل، خوب حالا یکجور دیگر بود. نبود مثلا. این مفاصل اصلا نبود. آقا چشم ما اینجا قرار گرفته چشمانمان را خدا می برد در زانویمان قرار می‌داد. روی نوک انگشتان ابهام بزرگ پایمان، قرار می‌داد. چرا باید چشم حتما در این جای فعلی قرار بگیرد. همه جا در مرد، مو دارد ولی یک قسمت‌هایی نباید مو داشته باشد. آقا اگر انسان بخواهد تفکرش را یک تفکر آیه بین کند. ما اینقدر دیده‌ایم برایمان عادی شده است. مرحوم آیت الله قاضی فرموده بودند به این مضمون علی ما نقل. چرا دنبال کرامات و مکاشفات هستی؟ علتش این است که انسان وقتی برایش پیش می‌آید می بیند با عالمی که اکثر افراد از آن محروم هستند سر و کار پیدا کرده. چیزهایی دارد می‌بیند که دیگران نمی‌بینند. صداهایی می شود که دیگران نمی‌شنوند. بوهایی استشمام می‌کند که دیگران  استشمام نمی‌کنند. اوائل حسی است. می‌فرماید مگر همین طلوع و غروب خورشید کرامت نیست؟ منتها آنقدر دیده‌ایم که برایمان عادی شده است. برای آن‌ها که مکاشفات پیش می‌آید هم اگر زیاد پیش بیاید عادی می‌شود. ولی هدف که این نیست؛ حالا پیش بیاید. بالاخره بعد از مرگ هم این پرده‌ها کنار می‌رود. چه بسا کفار هم می‌بینند آنچه که من و شما نمی‌بینیم. می‌شنوند آنچه که ما نمی‌شنویم. این‌ها که خیلی هنر نیست، کمال نیست. آنچه هنر می‌خواهد و کمال است «التقرب الی الله» است. انسان است که می‌تواند شکار کند معرفة الله را . غیر از انسان فعلا در کره خاکی ما خبر نداریم البته جن هم هست ولی ما که جن را ندیده‌ایم تا بدانیم آن‌ها در چه حدی هستند. «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون». ما بقیه را خبر نداریم. این انسان است که می‌تواند معرفت الله را شکار کند. التوجه الی الله. دید آیه بین پیدا کنیم. گفتم ولو پنج دقیقه ده دقیقه یک ربع در شبانه روز. گه گاهی هم انسان می‌بیند چقدر شیرین است. دیگر حالا باید دید چه پیش می‌آید آن موقع‌ها. گاهی می‌بینی فقط آن موقع‌ها نیست. در کوچه بازار هم قرار می‌گیری می‌بینی همین وضع دارد پیش می‌آید. «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق. لا اله الا الله الملک الحق المبین». سنریهم آیاتنا. منتها ببین، این سین را بردار. همت کنیم این سین را برداریم. برداشتن این سین به این است که ان شاء الله آن خلوت‌ها را داشته باشیم. سحرها را داشته باشیم. این قدم از ماست که این سینش را برداریم که بشود نریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم. ابتدا داریم خوبی این تفکر آیه بین را ان شاء الله آرام آرام می‌بینیم. شیرینی‌هایش به دل رو آورد. همان که گفتم. حالت انس و خلوت با خدا گاهی در جمع هم هستی می‌بینی به تو دست می‌دهد. در دلت هم داری با خدا صحبت می‌کنی. راز و نیاز داری. محبوب حقیقی‌ات را پیدا کردی، معشوق حقیقی‌ات را پیدا کردی، معبود به حقت را پیدا کردی، ابتدا آیات آفاقی هست آرام آرام می‌شود انفسی. یعنی یک لطافت‌هایی به انسان رو می‌آورد. خود آن، وقتی حوزه ادراکی نفس انسان را گرفت می‌بینی خطورات رفت. بسیاری از رذایل در این مسیر آتش می‌گیرد. مثلا خدای ناخواسته من گرفتار حسدم. دیدید که در کتاب‌های علم اخلاق، که بسیار هم خوب هست که انسان یک دوره ببیند و یک دوره هم بخواند. مثلا می‌فرماید برای حسد در چهل حدیث حضرت امام هم آمده مثلا حسد این است، علائمش این است. مثلا اگر خواستی حسد را از بین ببری چه کار کن. یا کبر این است، علائمش این است، اگر خواستی کبر را از بین ببری چه کار کن. یا ریا این است، علائمش این است، اگر خواستی کبر را از بین ببری چه کار کن. می‌بینی نه؛ یک جور دیگر دارد می‌شود. اوضاع و احوال دارد شبیه عشق مجازی می‌شود. اگر کسی عشق مجازی پیدا کرده باشد تمام هم و غم و عشقش، معشوق است و معشوق است و معشوق. می‌خوابد به یاد او بیدار می‌شود به یاد او در کوچه بازار است به یاد او. شب می‌گذراند به یاد او. او دیگر کجا به یاد این و آن است تا بخواهد بعد حسد پیش بیاید بعد ریا پیش بیاید کبر پیش بیاید بعد ... احتمالا این که علامه طباطبایی می‌فرماید قرآن یک راه ویژه تربیتی و تزکیه‌ای دارد مخصوص خودش؛ غیر از این راه‌هایی که معمولا رایج است و مرسوم است؛ در همین علم اخلاق و امثال این‌ها. احتمالا این که من دارم عرض می‌کنم همین باشد یا شبیه به این است. «التوجه الی الله» رذایل آتش می‌گیرد. فضایل، ان شاء الله در جان، آرام آرام متحقق می‌شود. تفکر آیه بین. تفکر آیه بین انسان را از غفلت بیرون می‌آورد. نشانه غفلت این است «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم آذان لا یسمعون بها و لهم اعین لا یبصرون بها اولئک کالانعام بل هم اضل. اولئک هم الغافلون». نشانه غفلت این است لهم قلوب لا یفقهون بها ذهنش کار می‌کند از نوابغ روزگار است. عقلش هم کار می کند. اگر در مباحث پیچیده ریاضی و فلسفی بیافتد به بهترین وجه پیشتاز است در حلش. اما لهم قلوب لا یفقهون بها غیر از این است. دل ندارد. ادراک قلبی ندارد. ادراک قلبی ادارک شهودی است ذوقی است. لهم قلوب لا یفقهون بها می‌بینی آنجا چراغش خاموش است. یک گوش ویژه می‌خواهد آن گوش باز نیست. و لهم آذان لا یسمعون بها و لهم اعین لا یبصرون بها. اگر ایمان به غیب که گفتیم حقیقتش التوجه الی الله است اگر با همین تفکر آیه بین شاید این که در بعضی روایات هم داریم که مثلا تفکر ساعة خیر من عبادة حداقلش آمده سنة گاهی مثلا ستین سنه یا حتی کمتر یا بیشتر، شاید یا با اطمینان می‌توان گفت لا اقل یک شاخصش همین است. تفکر آیه بین است. که ابتدا انسان با آیات آفاقی سر و کار دارد آرام آرام می‌بیند بحمد الله یک جور دیگر شد. اوضاع و احوال درونی‌اش یک حال و هوای دیگر پیدا کرد. ظریف و ظریف‌تر شد. سر از تفکر انفسی در می‌آورد. حتی آن موقعی که انسان دارد به بدن خودش فکر می‌کند و اوضاع و احوال بدن خودش با دید آیه بین هم نگاه می‌کند هنوز این تفکر، تفکر آفاقی است. تفکر انفسی نیست. اگر احیانا موفق شد یک تجردی حتی جدایی روح از بدن را مشاهده کند. اگر انشاء الله موفق شد که می‌بینیم در همین حوزه‌ها، ده‌ها ]نفر[ بوده‌اند این‌گونه؛ اگر هم موفق بشود ان شاء الله، آن حقیقت نوری برزخی‌اش را شهود کند پیدا کند گه گاهی هم ببیند جدا از جسم ]است[ جسم حالا متلاشی بشود از بین برود. من اینم نه آن. اگر هم به فرض بر آن موفق بشود شاید بتوان گفت این اولین مرحله آیه انفسی است. گرچه سخت هم است به این مرحله بگوییم آیه انفسی. اگر به آن معنا بگیریم که «من عرف نفسه عرف ربه». اگر به این معنا بگیریم هنوز آیه انفسی نیست. اگر توانستیم روحِ روح را پیدا کنیم آن دیگر دقیقا مرز تفکر آیه انفسی است که آن همه روایات داریم. ده‌ها حدیث که من عرف نفسه عرف ربه. التوجه الی الله تقویت می‌شود و تقویت می‌شود و کار به جایی می‌رسد که می‌بینی این وجود یکپارچه اگر وجودش را زیر رو کنی می‌بینی جز خدا و خدا و خدا پیدا نمی‌کنی. «انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا». «یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و شکورا». اگر ان شاء الله خدا به کسی توفیق داد از همچنین معرفت‌های ظریف و لطیف برخوردار شد و چراغش در حوزه جان روشن شد آن وقت می‌بیند اهل بیت از کدام عالم‌اند. انبیا از کدام عالم‌اند. ائمه معصومین از کدام عالم‌اند. خدا نکند انسان از این توجه محروم باشد اسمش را توجه می‌گذاریم معرفت می‌گذاریم ایمان به غیب می‌گذاریم هر چه بگذاریم به یک حقیقت اشاره داریم خدا نکند، گفتم از این ادراک ذوقی شهودی غیبی معرفتی قلبی انسان محروم باشد. یعنی به گونه‌ای باشد که لا یفقهون بها. اگر خدای ناخواسته این گونه باشد یقین بدانید که ایمانش به رسول الله آن ایمانی نیست که نگرش دارد. انسان نان به نرخ روز خور می‌شود. ایمانش به حجت الله آن ایمانی نیست که حفظش کند. چون نیامده بالا آن‌ها را می‌آورد پایین. خیال می‌کند آن‌ها هم بشری بوده‌اند مثل ماها. چه بسا گه گاهی هم انسان خیال می‌کند که نه؛ کدام یک از امامان، اصطلاحات فقهی و اصولی و فلسفی را بلد بوده است. با زبان بی‌زبانی می‌گوید من از آنان بالاترم. فلان فقیه ما نمی‌داند آن ها از چه عالم‌اند. خیال می‌کند عالمشان از عالم مفاهیم است. می گوید در عالم مفاهیم که من خیلی سرمایه‌دارترم تا آن‌ها. بعد می‌بیند که نه؛ خدایا پناه بر تو، حضرت امیر فرموده که فرموده منم نظرم این است! کار کجاها خراب می‌شود؟ نیامده بالا بفهمد این‌ها از کدام عالم‌اند. خودش در عالم مفاهیم غرق است خیال می‌کند آن‌ها هم همین طور‌اند دیگر. آن‌ها ندارند، کم دارند، ما زیاد داریم. خدایا پناه بر تو. این آیات شریفه‌ای که در این سوره یس خوانده شد، حالا ببینید «لقد حق القول علی اکثرهم فهم لا یؤمنون» آن وقت ویژگی کسانی که ایمان نمی‌آورند این است «انا جعلنا فی اعناقهم اغلالا فهی الی الاذقان فهم مقمحون». اگر انسان خدای ناخواسته این توجه آیه بینش کار نکند در یک کلمه، این طور که اوضاع و احوالش خاموش باشه کار به این جا می‌رسد. «انا جعلنا فی اعناقهم اغلالا فهی الی الاذقان فهم مقمحون». یعنی تا چانه گرفته فهم مقمحون سر به بالا. که بعضی از بزرگان می‌فرمایند این اشاره به این دارد که یعنی از خودشناسی محروم می‌شود. آدمی که این طور است دیگر خودش را نمی‌بیند. یعنی از آیه انفسی محروم می‌ماند از خودشناسی و من عرف نفسه، معرفة النفسی که سر از معرفة الله در می‌آورد محروم می‌ماند. این اغلال نمی‌گذارد. بعدش می‌فرماید «و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاخشیناهم فهم لا یبصرون». می‌فرمایند که این هم اشاره دارد که از آیات آفاقی هم محروم می‌شود. شاید آیه اول، اشاره دارد به آیات انفسی و دومی اشاره دارد به آیات آفاقی. محروم می‌شود. «و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاخشیناهم فهم لا یبصرون». حالا ببینید خدایا به تو پناه می‌بریم، کار به اینجا می‌رسد. «و سواء علیهم أ أنذرتهم ام لا تنذرهم لا یؤمنون. ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه.» خدای ناخواسته کار به اینجا می‌کشد. کم نبینیم از اینجا شروع کردیم. گفتیم خلوت‌های انس با خدا راز و نیاز با خدا که لذت و انس مناجات با خدا را به دل ما می‌نشاند در این سن و سالی که شما عزیزان هستید، ایتام آل محمد هستید این لحظه‌ها را تا می‌توانید زیاد کنید. گفتم ظاهرا در این اوضاع و احوال و شب و روز که دارد بر ما می‌گذرد که آنقدر روزهایمان شلوغ است، فقط سحرها سحرها و بین الطلوعین. از همین الان یک برنامه‌ای داشته باشیم ولو در حد نیم ساعت ان شاء الله عزیزانی که موفق می‌شوند می‌بینند دیگر وقتی موفق به تهجد‌اند گه گاهی یک حال خوشی روی می‌آورد، آن حال خوش را کم ندانند، کم نبینند. همان، یک نورانیت‌هایی در روز، گویی با انسان همراه می‌کند که انسان دیگر زبانش یک زبان دیگر می‌شود. حرکات و سکناتش یک حرکات دیگر می‌شود. دل به یاد خداست ولو به صورت ناآگاهانه. دل به یاد خداست. آرام آرام وقتی زمان بر او بگذرد کار خودش را می‌کند. خدایا ترا قسمت می‌دهیم به حق محمد و آل محمد چون به بحمد الله، دیگر محفل ما، محفل علمی است. راه ما، راه علوم است. ولی بدانیم علم حقیقی، این علم است. این‌هایی که سر و کار داریم لازم است. چه بسا تکلیف هم هست، واجب هم هست. نباید هم از آن‌ها غافل باشیم. هر کس در حد توان و استعدادش باید کار کند. ولی این‌ها همه سر و کار داشتن با مفاهیم است. قیل و قال مدرسه است. خدا کند از آن علمی که آیه شریفه می‌فرماید «انما یخش الله من عباده العلماء» اثرش خشیة الله است خدا از آن علم نصیب جان و دل ما بفرماید. خدایا به حق محمد و آل محمد آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نفرما. این عزیزانی که از زن و مرد در سرتاسر این کشور علی و آل علی به اعتکاف نشسته‌اند، هر گونه حاجتی دارند حوائج مشروعه دین و دنیا و آخرتشان را برآورده به خیر بگردان. دعاهایی که می‌کنند همه را به فضل و کرمت مستجاب بفرما. خدایا تعجیل در فرج مبارک امام عصر بفرما. قلب نازنینش را از همه ما خوشنود بفرما. خدایا دشمنان شب و روز در حال توطئه هستند خدایا شر دشمنان را آمریکا اسرائیل و وهابیت را به خودشان برگردان. این نظام مقدس الهی مقام معظم رهبری، این کشور، حضرت بقیه الله ارواحنا له الفدا، شیعیان مظلوم در سرتاسر این کره خاکی، اهل اسلام، از جمیع آفات و بلیات، شر اشرار، مصون و محفوظ بدار.  بالنبی و آله نثار ارواح طیبه شهدا و اموات روح مطهر حضرت امام امت رضوان الله تعالی علیه، اساتید، ذوی الحقوق، و منظورین، الفاتحه مع الصلوات...

COM_FARA_COMMENT_YOUR_COMMENT ۰ COM_FARA_COMMENT_COMMENT

captcha