مراسم زینبیه / سخنرانی حجت الاسلام نجم الدین طبسی
- مدیر سایت
- Hits: ۵۲۶۶
سخنرانی حضرت استاد نجم الدین طبسی در دهه اول، شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در زینبیه مدرسه شهیدین قم (ره) :
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «فضائل خمسة من ال صحاح الستّه» از آثار مرحوم فیروزآبادی است. ایشان در جلد سوم منتهی می شود به حضرت زهرا سلام الله علیها و روایتی را از مسلم در کتاب الجهاد و السیر نقل می کند در علاقه حضرت زهرا سلام الله علیها به پدر و علاقه پدر به ایشان. در این کتاب سه جریان نقل می کند که هر سه جریان مربوط به جهاد حضرت زهرا سلام الله علیها است که ایشان در خط مقدم جبهه بودند. یعنی اگر تعبیر درست باشد ایشان از بنیانگذاران نظام هستند چرا که ایشان از پیامبر صلی الله علیه و آله دور نیستند:
1- جریان ابن مسعود در مکه که پیامبر صلی الله علیه و آله را تنها گذاشتند؛ پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه مشغول نماز بودند. عده ای از اصحاب ابو جهل لعنه الله در مسجد نشسته بودند یک شتری را هم روز قبل بیرون مسجد نهر کرده بودند. ابو جهل لعنه الله پیشنهاد کرد: رفقا چه کسی از شما حاضر است فضولات شتری که دیروز نهر کردند را بر پشت پیامبر صلی الله علیه و آله در حال سجده نماز بریزد؟ یک داوطلب که از همه رذل تر بود رفت آشغال را برداشت و ریخت روی شانه پیامبر صلی الله علیه و آله و همه خندیدند و از شدت خنده تلو تلو می خوردند و ابن مسعود می گوید: من همین طور نظاره گر بودم و پیامبر صلی الله علیه و آله سر از سجده برنداشتند و یک شخص غیرتی که اسمش را نمی برد رفت به حضرت زهرا سلام الله علیها خبر داد. و ایشان آمدند و توانستند از پیامبر صلی الله علیه و آله دفاع کنند و رو کردند به آنها و حقشان را کف دستشان گذاشتند.
2- از سهل بن سعد سائدی سوال کردم که از جنگ احد چه خبر؟ جواب داد: پیامبر صلی الله علیه و آله جراحات زیادی برداشتند و صورتشان زخمی شد و دندان های پیشین حضرت صلی الله علیه و آله را شکستند و کلاه خود روی سر پیامبر صلی الله علیه و آله خرد شد. در حالی که خلیفه اول و دوم از جنگ فرار کرده بودند. در چنین موقعیتی امیرالمومنین علیه السلام آب در سپر می ریختند و حضرت زهرا سلام الله علیها خون را از سر ایشان پاک و معالجه می کردند. در حالی که در این جنگ امیرالمومنین علیه السلام نود تا زخم برداشتند ولی خودشان را فراموش کردند. هرچه آب می ریختند خون بیشتری بیرون میزد. حضرت زهرا سلام الله علیها رفتند یک تکه حصیر پیدا کردند و آتش زدند و خاکسترش را روی زخم گذاشتند و خون بند آمد.
3- امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند با پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ احزاب برای حفر خندق بودیم حضرت زهراسلام الله علیها از راه رسیدند و یک تکه نان همراهشان بود و گفتند بابا این را برایت آوردم بعد پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند این چیست یا فاطمه؟!
فرمودند: نان برای بچه ها پختم گفتم برای شما هم بیاورم. پس فرمودند: دخترم بدان این لقمه اولین غذایی است که بعد از سه روز گرسنگی از گلوی بابا پایین می رود.
حال توجه کنید این فاطمه زهرا سلام الله علیها در شدائد کنار پیامبر صلی الله علیه و آله بودند.
پیامبر صلی الله علیه و آله هر گاه از جنگ بر می گشتند روششان این بود و دوست داشتند که در مسجد نماز بخوانند و بعد می رفتند به خانه زهرا سلام الله علیها قبل از خانه های همسرانشان و زهرا سلام الله علیها خوش آمد می گفتند و صورت و چشم پیامبر صلی الله علیه و آله را می بوسیدند و گریه می کردند. حضرت صلی الله علیه و آله می فرمودند چرا گریه می کنی من که برگشتم!؟ عرض می کردند: خیلی در آفتاب رفتید رنگ چهره مبارکتان تغییر کرده. پس حضرت صلی الله علیه و آله می فرمودند یا فاطمه برنامه ای که به عهده ما واگذار شده همین است ولی نتیجه اش این است که خانه ای نخواهد بود مگر اینکه یا عزتمندند یا ذلت پذیر. اگر بپذیرند عزت و اگر نپذیرند ذلت.
خب آیا مزد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این بود که شمشیر با غلاف به پهلوی ایشان بفشارند که فریاد بزنند: یا ابتا هکذا یفعل بابنتک فاطمة