علوم انسانی و زبان عربی
- مدیر سایت
- الزيارات: ۷۷۳۰
از زمانی که علوم انسانی در میان دانشهای بشری رنگ استقلال به خود گرفت، به دلیل ماهیت آن و متفاوت بودن تعریف، روش و فنون آن با سایر علوم، جزء پرچالشترین علوم به شمار آمد.
صرف نظر از اینکه مقصود ما از علوم انسانی، علوم عقلی (فلسفه، منطق، ریاضیات، ...) یا علوم دینی (فقه، اصول، تفسیر، حدیث و...) یا علوم اجتماعی (جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت و...) یا ادبیات فارسی و عربی یا تاریخ و جغرافیا یا فرهنگ و تمدن باشد، قدر متیقن آن است که زبان علمی اکثر این دانشها و بیشتر منابع و مصادر این علوم، به زبان عربی است. و سخن ما نیز درباره زبان عربی و نقش و جایگاه آن در علوم انسانی است.
1- ارتباط تاریخی زبان عربی بافرهنگ ایران زمین
آشنایی با تاریخ یک موضوع، کلیدی است برای درک بهتر شرایط. 1400 سال پیش پیامبری امی در میان قومی عرب، کتابی به زبان عربی آورد که نشان نبوتش در آن نهفته بود و با همان کتاب دیگران را به هماوردی خواند؛ کتابی که عربی مبین بود و خود نیز «أَفصح من نطق بالضاد».
ابزار انتقال این سفر الهی به سراسر سرزمینهای اسلامی، زبان عربی بود؛ زبانی که آفاق را در نور دید و جانها را تسخیر کرد و در کمتر از یک قرن بر زبان خرد و کلان و زن و مرد گرویده به این کیش، جاری شد.
1- 1. ایران و زبان عربی
تاریخ ورود زبان عربی به فرهنگ ایرانیان به پیش از اسلام باز میگردد. (علینیا، 2 مرداد 1387). در نخستین دهههای ظهور اسلام ایرانیان همانگونه که با آغوش باز اسلام را پذیرفتند، با کمال رغبت، زبان این آیین را هم پذیرا شدند؛ واژهها و اصطلاحات دینی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی و ترکیبهای ادبی و بلاغی این زبان به تدریج در تمام جنبههای زندگی فردی و اجتماعی و فرهنگی مردم رسوخ کرد – و در کمتر از دو قرن – ساختار فرهنگی ایرانیان را (در معنی عام آن) تحت الشعاع خود قرارداد، هرچند این تأثیر و تأثر به صورت مبادله دوسویه بود ولی کتابها و نوشتهها عموماً به زبان عربی نگاشته میشد؛ زبان عربی، زبان دین، فرهنگ، تجارت، سیاست و علم بود. بیشتر آثار باقی مانده از این دوره به زبان عربی است.
2- 1. بهره زبان عربی از ایرانیان
زبان عربی تا قرنها زبان دوم مردم و زبان علمی دانشمندان و محققان و دانش پژوهان بود. سهم ایرانیان در نشر و گسترش این زبان به ویژه در ادبیات عربی (صرف و نحو و بلاغت) و سایر دانشها بیش از دیگران است.
پیشوایان و پیشگامان نحو و بلاغت و فقه و اصول و تفسیر و حدیث و فلسفه و عرفان و طب و نجوم، ایرانیاند و جمله اینان به زبان عربی مینگاشتند (محمدی، 1378).
3- 1. سیر زبان عربی در ایران
پیدایش دولتهای کوچک و داعیههای قومی و نژادی، به تدریج از جایگاه سیاسی عرب و درپی آن از نقش و جایگاه زبان عربی کاست. با کاهش نفوذ سیاسی و اجتماعی اعراب، نفوذ فرهنگی و اجتماعی اعراب نیز کاسته شد؛ زبان فارسی دوباره جان گرفت، و زبان عربی گام به گام دامنه خود را مدارس و حوزههای علمیه کاهش، اما به عنوان زبان دین و علم، جایگاه و حرمت خود را نگاه داشت.
با روی کار آمدن آلبویه و پیدایش دولت صفویه، دامنه کاربرد زبان عربی و در نتیجه آموزش آن محدودتر شد. بیشتر در مدارس دینی و در چارچوب دروس مرتبط با دین به کار گرفته میشد؛ بعدها در دوره قاجارحالتی خاص به خودگرفت، زبان عربی با زندگی اجتماعی و دنیای فرهنگی جامعه ایرانی فاصله گرفت.
شیوه ادبیات تعلیمی و نگارشی به جای مانده از این دوره، حکایت از روند رو به افول ستاره زبان عربی در ایران دارد. زبان عربی رنگ باخته بود و در کنج حجرهها روزگار غربت خویش را میگذراند (همان: مقدمه؛ مطهری، 1366). دوران احتضار زبان عربی و جو عربزدایی و اندیشه حذف زبان عربی از فرهنگ فارسی، با رضاخان آغاز شد و در دوره حکومت محمد رضا پهلوی به اوج خود رسید. محمدرضا پهلوی درسن 17 سالگی تصریح میکند: ما ملتی بودیم که دینی داشتیم، آئینی داشتیم، مشتی عرب آمدند همه را به هم زدند؛ ما باید همه اینها را به سرعت برداریم. (واعظ زاده خراسانی، 1381 : 32).
2- نقش زبان عربی و جایگاه آن در پایداری و توسعه فرهنگ دینی و عمومی کشور.
اگر بپذیریم که زبان پایه و اساس هر فرهنگ است و این کلمات هستند که به زندگی ما شکل میبخشند و دنیای ما را معنی میکنند، اهمیت و نقش زبان در حفظ و بقای ارزشها و باورهای دینی و توسعه فرهنگی، آشکار خواهد شد. این امر بر آنان که کم و بیش با مسائل فرهنگی و زیر ساختهای آن آشنا هستند، آشکار است.
با اندکی تأمل در مباحث زبانشناسی به تأثیر زبان در حفظ و بقای یک فرهنگ و نقش آن در سست شدن رشتههای فرهنگی پیخواهیم برد. زبان عربی هم سایه و هم راز زبان فارسی است. ارتباط و پیوند این دو زبان و تأثیر تأثر آنها در یکدیگر غیر قابل تردید است. اگر زبان عربی به هر دلیل، نقش و جایگاه خود را از دست بدهد، فرهنگ دینی و اجتماعی دچار بحران جدی خواهد شد.
2-1. جایگاه زبان عربی در نظام جمهوری اسلامی ایران
حرکت خود جوش مردم به رهبری امام فقید در بهمن 1357 تغییر نظام شاهنشاهی را به دنبال داشت. انقلاب شد؛ شعار انقلاب، اسلام و قران بود. زبان عربی که زبان دین و قرآن بود، باید جایگاه و نقش خویش را باز مییافت. پیشتازان و پیشگامان فکری این نهضت، و در رأس آنان مرحوم امام (ره) با توجه به اهمیت زبان عربی و نقش آن در دین و فرهنگ دینی مردم در پاسخ به طعنه برخی به زبان عربی، تصریح میفرمایند: نگویید که لغت عربی از ما نیست؛ لغت عربی از ماست؛ لغت عربی لغت اسلام است، و اسلام از همه است.
این دغدغه تنها امام نبود. مباحثات مجلس خبرگان قانون اساسی به خصوص تأکید مرحوم شهید بهشتی در آموزش زبان عربی سزاوار توجه است. و نتیجه چندین جلسه بحث درباره زبان عربی، تصویب اصل شانزدهم قانون اساسی بود: «از آنجا که زبان قران و علوم و معارف اسلامی ، عربی است و ادبیات فارسی کاملاً با آن آمیخته است؛ این زبان باید پس از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاسها و در همه رشتهها تدریس شود».
این اصل به طور شفاف و روشن، بیانگر اهمیت زبان عربی و نقش و جایگاه آن در آموزش و فرهنگ کشور است.
2-2. نگاه پیشوایان و پیشگامان و دلسوختگان به زبان عربی
تصریح آیات قران (سورة احقاف، آیه 2؛ سورة یوسف، آیه 2 ؛ سورة زخرف، آیه 3 ؛ سوره زمر آیه 28). و برخی احادیث و گفتار پیشگامان این نهضت در باب آموزش زبان عربی بر کسی پوشیده نیست. بیان مرحوم مطهری (ره) که در مسائل فرهنگی بسیار باریک بین بود، دقیق است: زبان عربی زبان یک قوم نیست، زبان اسلام است. از اهم وظایف ما این است که این زبان را حفظ کنیم هر فرهنگی، هر تمدنی اگر بخواهد زنده بماند، باید زبانش زنده بماند. اگر زبانش مرد خودش مرده است. به خدا قسم ما در مقابل زبان عربی وظیفه داریم که این زبان را حفظ کنیم، آن را نگهداری کنیم.
مرحوم مطهری در سخنرانی خود با نام «ضرورت فراگیر ی زبان عربی حقیقت این امر را اینگونه بیان میکنند: ... ما به همان دلیلی که به قران علاقمند هستیم و به اسلام علاقمند هستیم، نمیتوانیم به زبان عربی که اعجاز اسلام در آن زبان و به آن زبان است، بیاعتنا باشیم؛ به عقیده من انسان تا خود آشنا به زبان عربی نباشد - نمیگویم به طور کلی، ولی به صورت نسبی - نمیتواند مفاهیم اسلام را درک کند.
مسئله دوم؛ لزوم ضرورت یاد گرفتن زبان عربی است که این مسئله خیلی مهم است.
1- امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «تعلّموا العربیّـﮥ و علّموها الناس.» امام صادق (علیهالسلام) نیز میفرماید: «تعلّموا العربّیـﮥ فانّها کلام الله الذی یکلم به خلقه».
2- سخن مرحوم امام، سخنان نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی، مذاکرات تصو یب اصل 16 قانون اساسی اگر حقیقت را بخواهیم، فرهنگ عربی و فرهنگ فارسی نداریم؛ ما یک فرهنگ اسلامی در دو چهره داریم، چهره عربی و چهره فارسی».
سپس این گونه ادامه میدهد: من از شما میپرسم، آیا ممکن است انسان فرهنگ فارسی بفهمد و یاد بگیرد بدون اینکه عربی بلد باشد؟!
و دل سوختگان در این باب، با قلم و قدم و ... به قدر وسع خویش گفتند، و فریاد برآوردند، و ندا در افکندند، که هر کدام از ما کم و بیش مقالات یا سخنرانیهای آنها یا تألیفات ارزشمند آنها در این زمینه را دیده یا خواندهایم؛ نداى مأیوسانه استاد ارجمند آقای آذرتاش آذرنوش، در این زمینه قابل تأمل است. ندائی برخاسته از سوز دل مردی دلسوخته و مسئول: «بنده بار مسئولیتی بر دوش خود احساس می کنم که البته بسیارسنگین است. اما چه کنم؟ من فقط زبانی دارم که با آن فریاد «وااسلاما» بر میکشم. امیدوارم که در کشور گوشهای شنوائی هم باشد، دلهای درد دیده و رنج دیده هم باشد که این ندای مأیوسانه را بشنود و پاسخ دهد» (آذرنوش، 1378).
2-3. گستره زبان عربی و قلمرو آن
زبان به دلیل ماهیت سیال بودنش، به خونی میماند که در رگهای فرهنگ، جاری و ساری است و مایه حیات و حرکت آن است؛ زبان چون آبی است که باعث رشد و طراوت درخت مبارک فرهنگ جامعه است. زبان پایه و اساس حیات هر فرهنگ است، کلمات به زندگی ما شکل و فرم میدهند و روابط انسانی ما را معنی میبخشند. زبان بازتاب دنیای اندیشه و بودن آدمی است. زبان عربی به دلیل پیوند ناگسستنی آن با زبان فارسی، در یکایک مظاهر فرهنگی ما خودنمائی میکند.60 % تا 70 % واژههای پرکاربرد در زبان فارسی، ریشه عربی دارد. و به گفته مرحوم مطهری، فرهنگ ما آمیزهای از دو فرهنگ جدائیناپذیر، فرهنگ عربی و فرهنگ فارسی است، مظاهر ادبی ما از حافظ و سعدی و مولانا و جامی و عطار و... و دیگر آثار ادبی و علمی و هنری زبان فارسی در شکل و محتوا (دامادی، 1371؛ فرشید ورد، 1376؛ محفوظ، 1336). متأثر از زبان عربی است. فرهنگ دینی و اعتقادی ما از توحید و نبوت و ایمان و تقوا و توکل و صبر و ... و اصطلاحات فقهی خمس و زکات و حج و... سراسر به زبان عربی است، اساس و پایه این فرهنگ، دستور نامه مسلمانان «قرآن» به زبان عربی است، جمله ادعیه و روایات به زبان عربی است.
به عبارت دیگر، از آنجائی که ساختار فرهنگی ما دینی است و دین در تمام جنبههای آموزشی و سیاسی و اجتماعی و اعتقادی، واقتصادی ما حضور فعال دارد، نمیتوان نقش زبان عربی را در تمام این صحنهها و تأثیر مستقیم و غیرمستقیم آن را نادیده گرفت. زبان عربی همراه اینها در تمام ساختارهای زبانی و آموزشی و فرهنگی ما حضور بسیار پر رنگ و غیر قابل انکاری دارد.
دهکده کوچک جهانی، جهان بدون مرز فرهنگی و دنیای اینترنت و ... قلمرو زبان عربی را بسیار فراتر از آنکه تصور میکنیم، گسترش داده است. در عصر ارتباطات و گفتوگوی تمدنها، تبادل اندیشهها، ارتباط با سایر کشورهای اسلامی، داعیه رهبری فکری و سیاسی جهان اسلام، و صدور انقلاب، بدون توجه به ضروریترین ابزار آن یعنی زبان عربی، خردمندانه نیست. قلمرو زبان عربی از آن میزانی که به آن بها داده میشود و به آن پرداخته میشود، بسیار گستردهتر است. دیگر نمیتوان با زبان عربی به عنوان یک زبان صنفی برخورد کرد. زبان عربی امروز، زبان فرهنگ، دانش، اندیشه، سیاست و اقتصاد است.
2-4. علوم انسانی، دین و زبان عربی
گزاره 1: دین در تمام ارکان اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و آموزشی و هنری ما نقش تعین کنندهای دارد، هرگونه نگاه و رویکرد - مثبت یا منفی - به دین، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، در جنبههای یاد شده تاثیر گذاراست.
گزاره2: ارتباط تنگاتنگ زبان عربی با پیکره اصلی دین، یعنی قرآن و روایات و فرهنگ دینی و عمومی مردم، نقش زبان عربی را بسیار تعیین کننده میکند.
گزاره 3: علوم انسانی ما - در معنای عام آن - به شدت رنگ دینی دارند.
گزاره 4: ارتباط تنگاتنگ بین دین، فرهنگ، علوم انسانی و زبان عربی وجود دارد.
گزاره 5: کتابنامه مسلمانان «قرآن مجید» احادیث، ادعیه، منابع اصلی دینی و علمی به زبان عربی است.
گزاره 6: پذیرش یا عدم پذیرش زبان عربی به طور آشکار و نهان، در تثبیت یا تزلزل اعتقادی مردم و میزان دلبستگی آنان به دین و هر آنچه که رنگ دینی دارد، ازجمله علوم انسانی، به شدت تاثیر گذاراست.
اگر بار دیگر گزارهها را با دقت در کنار یکدیگر بگذاریم میبینیم: زبان عربی به منزله خونی است که در رگهای فرهنگ ما جاری است، نگاه دانشآموزان و دانشجویان ما به دین و هر آنچه بو و رنگ دینی دارد، متأثر از دریافت و فهم او از زبان عربی است؛ زبان عربی کلید ارتباط او با گزارههای دیگراست؛ تجربههای ناخوشایند زبانی او، در نگاه او به درسهای ادبیات فارسی و تاریخ و اجتماعی تأثیردارد. تجربههای فراگیر از زبان عربی در داوری او نسبت به فقه و اصول و تفسیر و حتی فلسفه و حقوق تأثیرگذار است.
آن گونه که زبان انگلیسی زبان علمی رشتههای علمی است، زبان عربی- به طور مضاعف - زبان رشتههای علوم انسانی است. به نظر میآید که نوع نگاه دانش آموزان و دانشجویان ما به دین و فرهنگ دینی و علوم انسانی، تابع نگاه و تجربههای زبانی آنان نسبت به زبان عربی است...
برگرفته از مقاله « نقش و جایگاه زبان عربی در علوم انسانی» در سایت علوم انسانی (www.ensani.ir)
منابع
1- ارشدی ، امیر. 27و28/3/80. «جهانشمولی عربی وتاثیر ترجمه». نشریه جام جم.
2- بدری، تحسین. «نقدی بر آ موزش زبان عربی در حوزه». نشریـﮥ اندیشه حوزه.
3- الجندی ، فداء یاسر. بیتا. «پایداری و کارایی زبان عربی». ترجمه امیرسلمانی رحیمی. نشریه رشد آموزش معارف اسلامی. شماره 42.
4- جباری، مصطفی. 18/5/78. «ابن خلدون وآموزش زبان عربی». نشریه انتخاب 18/5/78.
5- دلشاد، جعفر. «مشکلات تدریس زبان عربی درایران». نشریه رشد آموزش معارف اسلامی. شماره 38.
6- دادفرما ، فرشته. 11و12/5/78. « زبان عربی درایران، ضرورت یک نوزایش». گفتگو با آذرتاش آذرنوش. نشریه انتخاب.
7- ذکیانی، غلامرضا . «نگاهی به کتابهای عربی دوره دبیرستان». نشریه رشد آموزش معارف اسلامی. شماره 93.
8- ستاریان، مهدی. «مقدمات بازنگری درآموزش زبان عربی متوسطه». نشریه آموزه. 6،پیش شماره.
9- عبداللهی، شفیقه. «نگاهی به کتابهای جدید التألیف عربی متوسطه». نشریه رشد آمورش معارف اسلامی. شماره43.
10- علی نیا، بتول. «جایگاه آموزش شعر در کتابهای درس عربی». نشریه رشد آموزش معارف اسلامی. شماره 93.
11- علی نیا ، بتول. 2 مرداد 78. «چرا عربی میآموزیم چگونه عربی بیاموزیم». نشریه راه دانشگاه.
12- علی نیا، بتول. «قصه نویسی و جایگاه آموزش آن در کتاب عربی دوره راهنمائی». نشریه رشد آموزش معارف اسلامی. شماره 43.
13- الموسوی، سیدابوالحسن. «تدریس زبان عربی درمدارس» . نشریه کیهان فرهنگی. شماره 1.
14- مظلوم کریمخانی، فریدون. 8 و 15/2/79. «هستها و بایدها در کتابهای عربی مدارس» . نشریه اطلاعات.
15- «نکات برجسته مقالات عربی ». 1377. همایش زبان عربی سال.
16- وزیری،کریم. 30/1/78. «زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیت گفتاری در اهمیت زبان عربی». نشریة اطلاعات.
17- آذرشب، محمدعلـﻰ. 1379. «اللغـﮥ العربیـﮥ الحدیثـﮥ». ؛ تهران: سمت
18- آذرنوش، آذرتاش. 1376. «آموزش زبان عربـﻰ». تهران: نشر دانشگاهی
19- اچ، داگلاس. «اصول یادگیری آموزش زبان دوّم». ترجمه فهم منصور.
20- شحاتـﮥ، حسن. 1996. «تعلیم اللغـﮥالعربیـﮥ، بینالنظریّـﮥ والتطبیق». الدار المصریّـﮥ اللبنانیّـﮥ.
21- ابن خلدون، بیتا. المقدمـﮥ . دار احیاءالتراث العربی.
22- دامادی، سید محمد. 1371. «مضامین مشترک در ادب فارسی و عربی». تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
23- صفا، ذبیحالله. 1378. «تاریخ ادبیات ایران». تهران: انتشارات فردوس.
24- فرشیدورد، خسرو. 1376. «عربی در فارسی». تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
25- «قانون اساسی جمهوری اسلامـﻰ ایران». 1380. تهران: انتشارات روزنه.
26- مجلسـﻰ، محمد باقر. 1403. «بحارالأنوار». دار إحیاء التراث العربی.
27- مطهری، مرتضی. 1366. «خدمات متقابل اسلام و ایران». تهران: انتشارات صدرا
28- محفوظ ، حسین علـﻰ. 1336. «متنبی و سعدی» چاپخانه حیدری.